جدول جو
جدول جو

معنی چکله هکاردن - جستجوی لغت در جدول جو

چکله هکاردن
در آوردن مغز گردو از پوسته، حبه کردن سیر
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خرد کردن پول یا جنس
فرهنگ گویش مازندرانی
پوست سبز گردو را جدا کردن، ایجاد کردن سوراخ در خاک توسط
فرهنگ گویش مازندرانی
گلوله کردن، لفظی که در مقام تعرض به نوع غذا خوردن کسی گویند
فرهنگ گویش مازندرانی
تنومند شدن، بوته بستن، تکثیر بوته ای مانند: سیر
فرهنگ گویش مازندرانی
دانه دانه کردن، چکه کردن، چکیدن
فرهنگ گویش مازندرانی
کنده شدن زمین و خاک توسط منقار و پنجه ی مرغ، جدا کردن بذر جوانه زده از هم
فرهنگ گویش مازندرانی
حمله کردن، پیش رفتن، پیش روی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
اصابت کردن، برخورد کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
شخم زدن، کوتاه کردن، کچل کردن
فرهنگ گویش مازندرانی